kataya
kataya

kataya

مغز

مغزم واقعا ور میزنه ها نمیدونم چی میگه ولی سرمو میزارم رو بالش داره حرف میزنه تو خواب حرف میزنه بیدار میشم برم دستشویی اب بخور حس میکنم ادامه ی حرف داره ور میزنه فقط ور میزنع 

صدای خودمه ولی نمیدونم چی میگم:/ ینی نمیفهمم یا فقط همون لحظع میفهمم بعدش اصن یادم نمیاد در مورد چی بود فقط خستگیش میمونه

نمیخام بخوابم نمیخااام و اگه قرار باشه بخوابم دیگه هیچوقتم نمیخوام بیدار شم هییچ وقت نمیخام دیگه فردا یی رو ببینم. 


اززززززززززززززت بدم میییییییییاددددددددددد بلاگ اسکااااااااااااای! این چه وضعشششششششه! انگار اینجارو کپی کردن گذاشتن صفحه ی اول!

نظرات 3 + ارسال نظر
سارا جمعه 4 مرداد 1398 ساعت 01:58 http://sara-and-dad.blog.ir

مسابقه چی شد؟ تمرین میکنی؟

دیروز نرفتم... از خواب بلند شدم بدجور گردنم گرفته بود...
فعلا تا شنبه استراحتیم... شاید استاد هر روزش کنه تمریناتو چون دو هفته مونده و همه ی حریفامون ازمون بالاترن...
من این 4 روز در هفته بدجور دارم خسته میشم هر روز بشه میمیرم. اگه بتونم بخوابم خستگیم در ره خیلی خوب شه ولی مشکل خواب دارم... با خستگی روز قبل میرم....

سارا جمعه 4 مرداد 1398 ساعت 02:16 http://sara-and-dad.blog.ir

نه دیده نمیشه.قبل از خواب شیر بخور،بهت آرامش میده.

نمیفهمم چرااا! من این همه چرتو پرت گفتم :///
شیرمون محلیه دوسش ندارم! سعی میکنم نخورم! بابام همش میگه این کارخونه ایا اصن شیر نیستن:/

سارا جمعه 4 مرداد 1398 ساعت 02:17 http://sara-and-dad.blog.ir

نه نیست.قبل از خواب شیر بخور،بهت آرامش میده

من این همه چرت و پرت گفتم عه :((
شیرمون محلیه سعی میکنم نخورم! بدمزس:/

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.