kataya
kataya

kataya

پسرک

مامانم اومده حرف میزنه میگه ارم متعصبی نیست خشک مذهبی ای نی.  اینو از اینکه با دانشگاه مخالف بود و گفتیم الان میزارن میرن و قراره بیاد هم میشه فهمید! سید باش حرف زده که این فلانه بلتانه و اینا و مامانم با سید. 

ولی من یکی از فانتزیام همیشه این بود که با شریک زندگیم برم سینما! بعد این نمیخاد با من بیاد؟! بعد برگشتم به مامانم گفتم ینی نمیخاد تلوزیون بخرهه؟ هه؟ گفت نمیدونم میخای ازش بپرس:/ دهه من تلوزیون به جونم بستستااااا!! من بدون تلوزویون خل میشم همین شکلی شاید بدتر از الان که رد دادم!!

به خود مامانم گفتم که سه تا ملاکی که از بقیه برام شدیدا مهم تره سه چیزه. حریم شخصیم. اعتقادات. کار و پول حلال! 

اعتقادات برام مهمه همینقدر که با خدا باشه و واجبات رو انجام بده! من خودم همین شکلم. ینی نماز روزشو بگیره خمس و حلال و حروم  حق الناس و ... حالیش باشه کافیه  به نظرم چادر یکی از ایناس که مستحب هم نیست الکی زور کردن. من نمیخام چادر بپوشم ولی حجاب واجبه چه کنم! همینم مونده بیام رو حرف خدا حرف بزنم! هر چقدر هم بخوام خدارو انکار کنم نمیشه :) نمیشههه خب هستش چه کارت کنم خدا هستی! اون بالا نشستی به عادم زور میکنی خوشت میادا.

این از این اینکه شغلش چی باشه برام مهم نی فقط برام مهمه که حلال باشه حلال! حالا میخوای حوزه بخونی لباس تنت باشه یا میخوای هنری باشی. تنها چیزی که برام مهمه حلاله حلال! واقعا هیچ تعصب و تنفری از هیچ صنف شغلی ندارم. به نظرم همین ادما حرام خوری که توی همه ی صنفا هم هستم از اون عمامه پوش گرفته تا هر چیزی که یک صنف رو خراب میکنه. این ادمای بی شعور دورو هم همه جا هستن همه جا! 

ولی شغل طرف خیلی به اعتقاداتش وابستس.

و سومین چیز حریم خصوصی! خیلی چیزا از نظرم من بعد ازدواج هم تو حریم خصوصی میمونن! و خیلی جالبه که زن حق نداره دخالت کنه ولی مرده به خودش اجازه ی دخالت میده! چون زنه رو مال خودش میدونه! 

یکیش مثلا دانشگاه رفتنه. دانشگاه رفتن من به خودم برمیگرده حریم خصوصی منه. این که بخوام برم یا نرم به خودم مربوطه. درسته یکم به شریک زندگیم برمیگرده مثلا شاید الان زمان مناسبی نباشه مثلا شرایط وخیم باشه پول نباشه فلان نباشه ال باشه نباشه. ولی بیس مسئله به خودم برمیگرده و خودمم که باید برای خودم تصمیم بگیرم و تو حق نداری برا من زور کنی که درس نخونم! 

همین که اصلا بیس کار اومدن میگن نمیخان دختر دانشگاه بره نگاهم نسبت بهش منفی شد. حالا میخاد الان کنار اومده باشه که دانشگاه بره. هنوز زمزمه ی اتفاقات دیگران برام تو گوشمن که پسره یک هفته نشده زده زیر قول و قرارش نزاشته دختره بره درس بخونه! و...

یکی که همین اول کاری به خودش اجازه داده تو حریم خصوصی دخالت کنه بعدا میخاد دخالت نکنه؟ یا به همین سادگی که الان موافقت کردن با دانشگاه رفتن یهو به همین سادگی عوض نکنه؟

نمیدونم شایدم باید دخالت کنه! نمیدونم ولی از نظر من نباید دخالت کنه اگه قراره دخالت کنه برن دختری رو بگین که این براش مهم نی من برام مهمه و دوست ندارم کسی دخالت کنه. نه ولی نباید دخالت کنه چون این زور میشه اره زووووووووووووور!

نظرات 3 + ارسال نظر
شاهین جمعه 24 خرداد 1398 ساعت 02:28 http://ascannerdarkly.blogsky.com

اینکه با شریک زندگیت بری سینما فانتزی نیست و یه چیز عادیه، بعدشم اون دوره که مرد برای زن تصمیم میگرفت و زن مثل اموالش بود خیلی وقته گذشته، تو زندگی باید همدل بود...

هوم. ولی خب من هنوز خبراشو میشنوم :) هنوز هستن این مردا.

شاهین جمعه 24 خرداد 1398 ساعت 02:32 http://ascannerdarkly.blogsky.com

ولی شغلای هنری واقعا یه چیز دیگه هستن، لذتی که ادم از کارش میبره حتی از اون پول هم با ارزش تره

من که با خودتون موافقم :) هنر یک چیز دیگس

مریم جمعه 24 خرداد 1398 ساعت 09:43 http://myweb123.blogsky.com

تو چیز عجیب و خارق العاده ای نمیخوای فقط یک عده پسرا هستن که فکر میکنن با درخواست های نابه جا و عجیبشون میتونن زن بگیرن و این بقیع هستن که باید خودشون با اونها منطبق کنند.

پسری که فک کنه دختر با دانشگاه رفتن بع راه کج کشیده میشه بدرد لاجرز دیوارم نمیخوره. تو دانشگاه ها هیچ خبری نیس اگ خود آدم کرم نریزه.

تو ازدواج خیلی دقت کن و به کمتر از اونچه که میخوای قانع نشو امیدوارم خوش بخت بشی.

عا
عمرا کوتاه بیااااااااام چون عمرا بخوام ازدواج کنم!!

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.