kataya
kataya

kataya

اهنگ one متالیکا ( توصیه نمیکنم که گوش کنید)


I can’t remember anything

نمی تونم چیزی بخاطر بیارم


Can’t tell if this is true or dream

حتی نمی تونم بگم که حقیقت داره یا خیالیه


Deep down inside I feel to scream

از درونم صدای شیون و ناله احساس می کنم


This terrible silence stops me

این سکوت وحشتناک، منو از ادامه زندگی باز میداره


Now that the war is through with me

حالا دیگه جنگ تو پوست و خونم رخنه کرده


I’m waking up, I cannot see

از خواب بیدار میشم، ولی چیزی نمی بینم


That there’s not much left of me

چیز زیادی از من نمونده


Nothing is real but pain now

دیگه چیزی جز درد برام حقیقت نداره


Hold my breath as I wish for death

نفسم رو به امید مرگ تو سینه حبس می کنم


Oh please god, wake me

آه، خدای من، لطفا(منو از این کابوس) بیدار کن


Back in the womb it’s much too real

انگار دوباره به رحم مادرم برگشتم


In pumps life that I must feel

جایی که باید ضربان زندگی رو احساس کنم


But can’t look forward to reveal Look to the time when I’ll live

وقتی به آینده ای که قراره توش زندگی کنم نگاه می کنم، نقطه درخشانی توش نمی بینم


Fed through the tube that sticks in me

با لوله هایی که به من وصل هستن تغذیه میشم


Just like a wartime novelty Tied to machines that make me be

درست مثل جنگ که زنده موندنم در گرو چسبیدن به ماشینای جنگی بود


Cut this LIFE off from me

منو از این زندگی لعنتی جدا کنین


Hold my breath as I wish for death

نفسم رو به امید مرگ تو سینه حبس می کنم


Oh please god, wake me

آه، خدای من، لطفا(منو از این کابوس) بیدار کن


Now the world is gone I’m just one

حالا دیگه تمام دنیا از من فاصله گرفتن و من تنها موندم


Oh god, help me

 آه خدای من کمکم کن


Hold my breath as I wish for death

نفسم رو به امید مرگ تو سینه حبس می کنم


Oh please god, wake me

آه، خدای من، لطفا(منو از این کابوس) بیدار کن


Darkness imprisoning me

تاریکی من رو محصور کرده


All that I see Absolute horror

تنها چیزی که می بینم وحشت مطلقه


I cannot live I cannot die

نه میتونم زندگی کنم، نه می تونم بمیرم


Trapped in myself

در خودم گیر افتادم