kataya
kataya

kataya

38

با لادن حرف زدم. چقدر حرف زدن با لادن و صدف حالم رو خوب میکنه. حتی کوتاه

واااو حالا من تا ساعت دو تنهام! واااااااااااااو! اصن انرژیم برگشت برای به گند کشیدن خونه! بابام سس نمیخره! اگه میخرید سس رو برمیداشتم همینجور به در و دیوار شلیک میکردم! بابام عجب دور اندیشی داره!

مامان میگه بشین فکر کننننننننننن:/ بابا ولم کنید دیگه اه. 

همون هلیکوپتری کل خونه رو به گند میکشیم! جمع کردنشم با خداس فردا مهمون داریم!

نظرات 1 + ارسال نظر
مریم دوشنبه 10 تیر 1398 ساعت 11:49 http://myweb123.blogsky.com

همیشه شاد باشی

مرسی

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.