kataya
kataya

kataya

خواب

از خواب متنفرم :(

دیشب فکر کنم ساعت نزدیک دو خوابیدم تا 7 

5 ساعت.

4 ساعت کم خوابی

فردا ده باید سر کلاس باشم! ینی 8 بلند شدن! 

ولی اصن دلم نمیخواد بخوابم چشام داره بسته میشه ها ولی اصلا نمیخام بخاوبم.

بخاوبم دوباره کرخت میشم بیحال میشم تو این خونه غرق میشم :( اون وقت دوباره باید یک روز مثل امروز از خونه دور باشم.

الان باید نشست و فقط کار کرد و کار کرد و کار کرد.


تااااااااازه بد تر از این نی که در شرایط عادی هی میگفتن پاشو بخواب! بعد الان دوبرابر میشه پاشو بخواب از صبح بیدار شدی فردا باید صبح بیدار شی...

ینی ادما پشیمون میکننا! پشییییییییییمون از اینکه صبح بیدار شدن!

بابا به حال خودم ولم کن!


نظرات 3 + ارسال نظر
مریم دوشنبه 17 تیر 1398 ساعت 10:35 http://myweb123.blogsky.com

چه کلاسی میری؟

فعلا هاپکیدو و تئاتر که تئاترم میلنگه یک روز در میون میرم زورم میاد.

مریم دوشنبه 17 تیر 1398 ساعت 11:26 http://myweb123.blogsky.com

عههه چه جالب اونجا چیکارا میکنین؟ تئاتر میگم

تمرین اموزش و تمرین برای اجرا محرم قراره اجرا کنیم. سه ساعته در روز امروز نرفتم چون باز ده بیدار شدم 10 شروع میشه :( اه اه اه

مریم دوشنبه 17 تیر 1398 ساعت 13:24 http://myweb123.blogsky.com

عه چه قشنگ :))

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.