kataya
kataya

kataya

:)))))))) حرفم نمیاد:)))

یک عالمه چیز تو ذهنمه که هیچ کدومش 

پنج تومن این هفته بیشتر پول تو جیبی گرفتم:/ پنج تومنم بهتر از هیچیه:)) میرم یک دلستر مالت دیگه میخرم خخخ:)) از چهارشنبه شروع کردم جمع کردن شیشه ها به مامانم گفتم میخام بچینم رو میزم گفت چقدرم میزت جا داره:))) فعلا فقط دوتا رو میزمه:/ یکی لیمویی یکی کلاسیک... داشتم با خودم فکر میکردم اگه همش یک نوع باشه پترن خوشگل تری میشه مثل سامی که یک عالمه طعم قهووه شو چیده بود :) ولی هردفه یک طعمو میخام :)

آه دلم بابامو خواست :(( اه اینم نگفتم که بابام باز رفت :///////// ولی الان چند شبه دلم میخواد برم بیرون شب بگردم:( اگه الان بابام بود منو میبرد هیچ برام یک مالت هم میخرید :(

عه میگن اینم نگفتم نه میز نخرید بابای لجبازم مامانم میزشو داد بهم:))) 

حال و انرژی که دنبالش بودم از این اهنگ گرفتم

«از بین میره هر کی بخواد بشه جلوم مانع»

از ادمای وراج رد میشم:))))

پیاده شده با سرعت کمتر از بقیه هم شده میرم و میرسم...

یا میرسم یا میرسم...

از همین الان بلند میشم.

میدونم به چپ مامانم نیست حرفام ولی باز میرم باهاش حرف میزنم حتی اگه باعث شه چیزی از دست بدم. همینکه الان بابام نی وضعیت رو بدتر کنه خودش خیلیه

واقعا هرجور فکر میکنم نمیتونم دیگه بع بعضی چیزا عمل کنم...  ولی همونقدرم به عمل میرسه عذاب وجدان میگیرم:)

بخوایم نخوایم این همون دینه که دست و بالمون بسته نه؟! :)) دین برای چیه ؟! برای اینه که به کمال برسیم؟! مگه حق انتخاب نداریم؟:)) نمیخام از این راه به کمال برسم:)) نمیخاام:)) 


داشتم فکر میکردم کسایی که اینجورین واقعا قدر چیزی رو که دارن میدونن؟  دیدم قائدتا نه... چون خیلیاشون کمی هم براش تلاش نکردن, یا حتی اذیت دارن میشن سرش مثل محدثه, یا اصن براشون کاملا عادی شده هوم؟ 

بعدش با خودم گفتم من چی دارم که برام عادی شده؟ ممکنه برای یکی حسرت باشه؟ با خودم گفتم به من چه میخواد تلاش کنه به دست بیاره مگه من حقشو خوردم؟به  اوناچه که من این چیزی که اونا دارند برام حسرته... یا برای اونا عادته و درکش نمیکنن یا هنوزم با عالم و ادم دارند میجنگند مثل گشت ارشاد و... نه؟؟؟ 


ولی چیزی نیست که به ارزه سرش همه چیزو از دست بدی... واقعا بودن بعضی چیزای مثل این میتونه دلخوشی داشته باشه نه؟ اره... به من چه که بقیه ماشین دارند و به سرعت 120 یا بیشتر دارند میرن سمت شهر :)) ماشین من خرابه و پیاده شده و با سرعت کم میرسم به شهر... به شهر ارزوهام... من میرسم. از ادمای وراج رد میشم... رد میشم

یا میرسم یا میرسم به شهری که میتونم گیتار و پیانو بزنم
شهری که میتونم با یک هودی و شلوار ساده برم بیرون
به شهری که میتونم شب تنهایی برم بیرون و تا صبح پیاده روی کنم
به شهری که میتونم نگران چیزای الکی مثل پول نباشم چون راه در امد خودمو پیدا کردم بدون محدودیتی به اسم جنسیت

به شهری که حتما برای خوشبخت شدن نیازمند مرد و فرد دیگه ای ندارم

به شهری که برای کارام به اجازه ی یک مرد و فرد دیگه ای ندارم

به شهری که میتونم استایل پسرونه بزنم بدون نگرانی چیزی

به شهری که میتونم موهامو پسرونه بزنم 

به شهری که میتونم ساده و بدون مرزای الکی با بقیه ارتباط برقرار کنم

به شهری که میتونم مورد مقبولیت توی یک جمع باشم

به شهری که میتونم با دوستم برم بیرون بگردم بدون اینکه توضیح اضافه و خاصی بدم (واااااااای دعا کنید سارا بیاد بریم بیرون داااااارم میترکم)

به شهری که یک دوست صمیمی و فاب دارم که من دوست صمیمی و فابش باشم

به شهری که میتونم به تمسخرگی و حرفای بقیه برام یک درصد هم مهم نباشه چون میدونم یک دوست صمیمی و فاب دارم که با هیچکی عوضش نمیکنم

به شهری که یک دوست دارم حرفامو با تموم وجودش درک کنه ( درسته لادنو دارم ولی لادن پیشم نیست و هر دومونم نمیتونم بریم بیرون و الان یک ساله ندیدمش من یک دوست میخام پیشم باشه :( )

به شهری که به سادگی میتونم خودم باشم و هیچ چیز مزخرفی مثل دین نیست بهم بگه اره نه

به شهری که  به خاطر جنسیتم از هیچ چیز ممنوع نیستم چون بدست اوردم و میدونم میتونم بدست بیارم

به شهری که...


وای دلم میخواد زودتر دیپلممو بگیرم مدرسه ام تموم شه برام موبایل بخرن... :(( نگفتم اینم؟ سمت راست گوشی از دست ابجیم افتاده و سوخته... 

به شهر ازادی میرسم , میرسم


یکم احساس بهتری دارم از حجم به هم ریختگی مغزم کم شده و میتونم برای فردام باز برنامه ریزی کنم. 
هرچند میدونم باز فردا میرم مدرسه دپرس میشم 
میرم باشگاه دپرس میشم
ولی دیگه تلگرام و اینستاگرام اذیتم نمیکنه


کاش زودتر بمیریم.


اگه این رقیه ی عوضی بزاره بشینم هفته ی مدرمسمم مینویسم :) چیزای تعریف کردنی داره

+عاشق گروه واناوان شدم عرررررررررررررررررررر :))))))))))






بعد یک عالمه بحث قراره فردا مامانم رو ببرم بازار خخخخ مامانم از بازار متنفره و معتقده بازار جای زن نیست:/// از مدل مامانم متنفررررررررررررم ولی دیگه راضی شد هاهاهاااااااااااااااااا


فردا دو زنگ اول نه معلم داریم نه درس خاصی همینقدر تبااااااااااااااااهیم



دانلود آهنگ جدید

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.