kataya
kataya

kataya

150 تومن از اون همه پولی که اول مهر داشتم مونده:))

چیزی نخریدم!!! نه به خاطر روند خرج کردن پولم نی:))

به خاطر اینه که ۶۸ تومن فقط پول یک پاک کن دادم:)

و چقدر این پاک کن ها فراوونه:))


خدا لعنتت کنه روحانی:)) تمام لعنت های زمین و اسمون بهت:))



امیدوارم دیروز اخرین روزی باشه که رفتم بازار در این سال تحصیلی:))) 


عا راستی کلاه هم خریدم کلاه مبارزه:))

فقط دستکش کاراته میمونه که خریدوسایل ورزشی حذف شه از لیست:)

ولی چیزی که زیاده پوله :))


اونم میخرم تا اخر امسال:))


چیزی عجیب غریبی نی هر روز الان دارم میبینم خیلی عجیب غریبه:/// 


مانتو مدرسه خریدم بعدوسال:) ینی برام خریدن مامان جون:// گفت رنگ و رفته و بلام خلید:))


کفی طبیمم رسید

مونده کفش بخرم


من گیر و ویر کفشم رقیه رفته کفش ال استار خریده باسم:/ سومین باره امسال میره کفش میخره:/ البته به من چه :/// 


فقط بعضی وقتا میگم کاش منم میتونستم مثل رقیه پرو باشم:)) ولی نمیتونم مثل رقیه ولخرج و پرو و پول برام بی اهمیت باشه:)) انگار که علف خرسه 


دکوراسیون خونه نه اتاق رو عوض کردیم رقیه به ارزوش رسید جامون عوض شد اون رفت ته من اومدم سر:))

ولی اتاقمون باز شد:))


حالم خوب هست:)) از سخنرانی بدم میاد، کلا از چیزای شنیدنی بدم میاد اهنگ چون نیاز به توجه نداره و من تو توجه و فهمیدن گوشی صفرم:)) ولی اینقدر این سخنرانی خوب بود که ۱۲ جلسه شو توی یک روز گوش دادم 

کتاب ان سوی مرگ بود:)) و چقدر چیز میز گفت و چقدر جواب سوالمو داد:)) دلیل چراهام که چیام:)) چیزی که هیچکی نتونست بده فقط گفتند اگه بخوای اینجوری پیش بری زندگی مسخرس بی معناست افسرده میشی:)) 


صد رحمت به افسردگی تا همچین هدف مسخره ای که با که چی بشه خنثی میشه... 


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.