kataya
kataya

kataya

دیروز چهارشنبه فقط چهار نفر بودیم و فقط ضربات پا کار کردیم رسما خصوصی بود نه نیمه خصوصی!

دیروزم که مدرسه نداشتیم!

امروز هم رفتم دیلمان باید از روی شش نفر بپرم! میتونم 5 تاشو میتونم ترسیده بودم ولی شش تاشم میتونم دفه ی بعدی میرم

حدیث اومد رفت دندونش شکست!!


میترسم! خیلی زیاد هم میترسم! حتما الان دور برمیدارید میگید چنگ! نه! از... از پسرا میترسم:/// منظورم bts ://

کلا میترسم :((

اولش چقدر ناراحت بودم که مریم اومد ولی الان خوشحالم شاید یک پلی یک شروعی بشه که رابطم با فامیلا یکم خوب شه و انیکه اونم بی تی اسیه خوبه :(


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.