-
امروز چند شنبه است؟
جمعه 24 خرداد 1398 00:55
نمیدونم چند شنبس هنوز یک روز از تعطیلی مدرسه ها نگذشته و تقویمم خراب شد! اصن مغزم فقط منتظره مدرسه تعطیل شده روزا و و هفته ها رو باهم قاطی کنه همین که ماها رو قاطی نمیکنم خیلیه کللللللل شب بیدار بودم تا 4 یکی نبود بگه خررررررر حداقل نماز میخوندی میخوابیدی. نمیدونم چرا ولی خوابم به حقیقت پیوست. اول فکر کردم توهم زدم رد...
-
خواب
پنجشنبه 23 خرداد 1398 02:59
شدیدا خوابم میااااددخیلی وقته نخوابیدم ینی میشه دوروز کمتر از ۶ ساعت. دااارم دیونه میشم. واقعا نمیتونم بخوابم ولی شدیدا خوابم میااااد اینجور وقتا واقعا میزنه به سرم کار خانم کربلایی رو انجام بدم. یک بار انجام دادم البته ولی کم بود. بیدار شدم مامانم سرم داد زد نفهیدم از کجا فهمیده بود. ولی قطعا دفه بعدی بیشتر میخورم....
-
رامبد جوان
پنجشنبه 23 خرداد 1398 00:40
این ادم برای من خیلی قبل تر ها از چشم افتاد. از نزدیک نمیشناسمش. ولی همون تبعیضش کافی بود برای من اره کافی بود تا یک مشت ادم پرو پرو تر شن و شاخ بازی درارن. و افرادی مثل من حرص بخورن :) دلم میخاد از جو رامبدی بیام بیرون. ولی اینکه معلم کارگردانی رامبده منو میکشه داخل این جو نمیدونم خوشحال باشم یا نه. ولی میدونم از...
-
آزادی
پنجشنبه 23 خرداد 1398 00:35
بالاخره مدرسه تموم شد! تایمم ازاااااد ازااااااااد شد. ولی همچنان طراحی مونده .ناقصه بردمش نبود! لنتی امورز که روز کاریشه نیومده بود بعد شنبه که نیست اومده بود! وات د فاز؟ میخوای سوپریزمون کنی ؟ براش تلگرام میفرستم کل امروز رو سرش نخوابیدم و هیچی دینی نخوندم. البته خوند وو نخوندن دینی فرقی نداره همیشه سه درس رو نخونده...
-
حافظه
چهارشنبه 22 خرداد 1398 01:07
حااااااااالم از خودم به هم میخوره. حس میکنم هیچی یادم نی. هیییییییچی. نمیدونم مثلا یک چی زده باشم و الان به خودم اومده باشم و هییییچی یادم نباشه. حتی چیزایی که یادم میاد اینقدر گنگن که نمیشه بهشون اعتماد کرد. نه ترتیبشون و روزاشون معلومه که کی و چجوری اتفاق افتاده نه حسا و حرفایی که زده شد و ادم داشت. حس میکنم توی یک...
-
خال خوب ۲
سهشنبه 21 خرداد 1398 03:39
خوابم نمیبره. هیجان دارم. انگیزه شوق هر چی هرچی که میتونه اسمش باشه که از حال خوب میاد. کاش میدونستم چجوری میتونستم این حالو نگه دارم. واقعا یک حال خوب و هیجان انگیزه شوق یا هرچی که میتونه اسمش باشه نیاز دارم. نیاز دارم تا بتونم کارایی که میخام رو تابستون انجام بدم. شیطونه میگه به شماره ای که داد بهم پیام بدم ولی...
-
7
دوشنبه 20 خرداد 1398 22:26
کل شب رو بیدار موندم که مثلا یک صفحه تاریخ هنر ایران بخونم! این که میگم یک صفحه واقعا یک صفحه ها! لطف کرد 50 تا سوال داد فقط اونارو بخونیم. واقعا خیلی تاریخ هنر ایران مسخرس! تا دوره ی میانه همش در مورد کوزه و موزه و معماریه که همشششششش عین همین! فقط تغییرات کوچولو داره خوب ادم قاط میزنه! در کل کل شب بیدار بودم و این...
-
بابا 2
دوشنبه 20 خرداد 1398 03:26
-
روز خوب
یکشنبه 19 خرداد 1398 23:44
روز خیلی خوب بود :) خیلی خیلی خیلی خوبی بود. صبح سیرخواب بلند شدم! ساعت 8 بعد فکر کردم شبه! خیلی عجیب بود کلا. بابام نبود رفته بود نرسیدم بهش خدافظی کنم. رقیه هم نبود. زینب هم نبود من و مامان بودم که مامانمم همش یا خواب بود یا من خواب بودم. یک روز ارووووووووم :) یک روز بدون هییییچ اتفاقی! مدرسه هم نداشتم! واقعا نیاز...
-
برای اون
یکشنبه 19 خرداد 1398 19:43
-
عرب و عجم
شنبه 18 خرداد 1398 22:57
بابامو تو راه برگشت دیدم و گفت چته؟ به عربی گفتم شکمم درد میکنه بعد بهم گفت ت نه ی ! حالا چه فرقی داره که شکممو مونث گرفتم یا مذکر! مهم فعلیه که داره انجام میشه اونم درده دررد! البته اگه دست خودم بود خودمم دوست داشتم مذکر باشم! من موقع حرف زدن عربی همه چی رو مذکر میگیرم! به نظرم خیلی مسخرس که مونث و مذکر وجود داره!...
-
اتفاقات
شنبه 18 خرداد 1398 21:41
قیافه ی من در برابر همه ی اتفاقات اطرافم پوکره . شایدم دارم اسمونو نگاه میکنم و خودمو زدم به اون راه. ولی خیلی ناراحت و معذبم اره خیلی معذبم. دلم میخواد هیچی ندونم هییییییچیی! واقعا دونستن اینا ارزش داشت؟ نه اصن به چپم اره به چپم که دورم داره چی میگذره! وقتی نمیخوان! ولی توقع همکاری از طرف من رو نداشته باشید. یا هستم...
-
آدما
شنبه 18 خرداد 1398 12:33
اکثرا اخیرا هر کی رو میخونم خستس. از ادما داره فاصله میگیره. اینجوری آرامش پیدا میکنه و... چیکار داریم میکنیم ما ادما؟ این حجم از تنهایی چیه؟ چرا اینقدر با هم دیگه بی رحمیم؟ نا مهربونیم؟ حالا خودمون بی رحمیم هیچ اجازه نمیدیم مهربونی هم بمونه. همه از هم جداییم. داریم غرق میشیم. هر کی تو خودش داره غرق میشه. از ادما بدم...
-
حشرات
شنبه 18 خرداد 1398 12:25
این حشرات راه پله هم هی دارن بزرگ تر میشن! هم هی دارن متنوع میشن! باید موزه ی حشرات حشراتشو از اینجا انتخاب کنه!! وای لنتی دیروز سوسک جلو در بود بعد هم امروز داشتم میرفتم امتحان بدم یک پروانه اندازه طول انگشتم رو پرده بود! وسط پرده! عرضش شاید دو یا سه انگشست بود. از اول خرداد که امتحانا شروع شده لباس مدرسمو نشستم! کلا...
-
6
جمعه 17 خرداد 1398 23:42
-
بابا
جمعه 17 خرداد 1398 03:00
-
5
جمعه 17 خرداد 1398 01:11
-
هری پاتر
پنجشنبه 16 خرداد 1398 01:39
دلم میخاد بشینم دوباره هری پاتر ببینم. هی هری پاتر ببینم و هی هری پاتر ببینم اینقدر ببینم تا بمیرم. خدا لعنتت کنه رقیه ایشاااااااالاااااااا که به خاطرت نمیتونم هیچ فیلمی ببینم. نمیفهمم چرا میزارن باز بشینی کامپیوتر نمیفهممممممممممم!!!
-
4
پنجشنبه 16 خرداد 1398 01:29
-
3
چهارشنبه 15 خرداد 1398 02:48
-
2
سهشنبه 14 خرداد 1398 02:39
-
عملی!
دوشنبه 13 خرداد 1398 04:24
-
خواب
یکشنبه 12 خرداد 1398 22:24
-
اندر احوالات کراش
یکشنبه 12 خرداد 1398 02:59
تو اینستا بش ریکوست دادم ج داد یاه یاه یاه یاه خیلی ازم بزرگتره :((( چراا چرا تلگرام بم کد نمیده من تل میخاااااااااااااام.
-
اندر احوالات
یکشنبه 12 خرداد 1398 00:03
-
:/
جمعه 10 خرداد 1398 22:35
-
تلگرام
جمعه 10 خرداد 1398 00:09
-
روبیکا
پنجشنبه 9 خرداد 1398 07:03
-
خواب
پنجشنبه 9 خرداد 1398 00:21
-
:/
چهارشنبه 8 خرداد 1398 00:36